یکشنبه ۱۱ خرداد , ۱۴۰۴ تاریخ انتشار:
۱۷:۰۴ ساعت:
6998 کد خبر:

گفت‌وگو با دکتر محدثه حاجی‌عبدالوهاب، مدیرعامل شرکت دانش‌بنیان تولیدکننده کیت‌های تشخیص سریع

دکتر محدثه حاجی‌عبدالوهاب، مدیرعامل شرکت دانش‌بنیان تولیدکننده کیت‌های تشخیص سریع : می‌خواستم دانشم را برای کشورم خرج کنم.

پایگاه خبری کلام صنعت، در گفت‌وگو با دکتر محدثه حاجی‌عبدالوهاب، مدیرعامل شرکت دانش‌بنیان تولیدکننده کیت‌های تشخیص سریع از ابتدا به زیست و بیوتکنولوژی علاقه داشتم؛ مقطع لیسانسم را در دانشگاه آزاد تهران شمال، میکروبیولوژی گرایش سلولی مولکولی خواندم. دوه ارشد را هم در دانشگاه الزهرا ادامه دادم که انصافا یکی از قوی‌ترین میکروبیولوژی‌ها را دارد. بعد از ارشد، از دانشگاه با من تماس گرفتند و گفتند: «وزارت علوم از ما خواسته است رشته بایوتک را راه‌اندازی کنیم و می‌خواهیم تعدادی را بورس تحصیلی‌ کنیم؛ شما هم همه شرایط رفتن مثل معدل بالا و مقاله ISI را داری. علاقه داری که بروی؟»  بعد از مشورت با خانواده، تصمیم گرفتم که بورسیه دولتی ایران را قبول کنم. انتخاب سختی بود؛ من در 20 سالگی ازدواج کرده بودم و فرزند اولم محمدرضا، زمانی که رفتیم 3 ساله بود. از دانشگاه‌های مختلفی هم پذیرش داشتم؛ دانشگاه ETH سوئیس، دانشگاه بارسلونا اسپانیا، دانشگاه زوریخ سوئیس، دانشگاه برلین آلمان، دانشگاه سیدنی استرالیا، دانشگاه لومن بلژیک، دانشگاه اوترخت و دلف در هلند، دانشگاه برکلی آمریکا و منچستر انگلیس؛ نهایتا کارها طوری پیش رفت که به اوترخت هلند رفتم. شش ماه اول خیلی سخت گذشت؛ آنجا همه داروساز بودند ولی رشته‌ من علوم پایه بود و از دارو چیزی نمی‌دانستم. برای من، هم ارتقاء رشته و هم ارتقاء دانشگاهی هم‌زمان اتفاق افتاده بود. همه دستگاه‌های آزمایشگاه‌ آنجا برای من جدید بود چون ما هنوز یک دانه از آن دستگاه‌ها را در اینجا نداریم. تفاوت‌های فرهنگی هم سختی‌های خودش را داشت. من سعی می‌کردم به اعتقاداتم پایبند باشم؛ در دپارتمان ما، فقط من محجبه بودم. وقتی بعد از 6 ماه به ایران برگشتم؛ مادرم گفت: «چقدر لاغر شدی!» فشار کار و همسرداری و فرزند همه رویم بود. با همه سختی‌ها، دعاهای مادرم کمک کرد تا خیلی از کارها برایم ساده شود و خیلی از مشکلات، از پیش پایم برداشته شود. آن ابتدا من را خیلی از دانشگاه هلند می‌ترساندند؛ می‌گفتند اینجا سالی دو سه نفر از دانشجویان دکترا را اخراج می‌کنند و فکر نکن که به‌راحتی می‌توانی درس بخوانی. راستش من خنده‌ام می‌گرفت و پیش خودم می‌گفتم این‌ها من را نمی‌شناسند؛ آخرش هم من از همه‌شان زودتر دفاع کردم. همیشه از این تقویم جیبی‌ها همراهم بود و برای هر روز و هر ساعت کارم برنامه داشتم. بعضی روزها تا 10 شب هم مجبور بودم به خاطر تست‌هایم دانشگاه بمانم، ولی هدف داشتم که زودتر درسم را تمام کنم و برایش تلاش می‌کردم. اولین مقاله‌ام را در همان سال اول دکترا دادم و پذیرفته شد. استادم می‌گفت تا حالا هیچ دانشجویی نداشته‌ام که همان سال اول مقاله بدهد! بعد از سه سال، چون من 4 مقاله داشتم و طبق قانون آنجا دو مقاله برای دفاع کافی بود، استادم و رییس دپارتمان اجازه دفاع دادند. سال سوم دکترا، بچه دومم را باردار شدم و 6 ماه به مرخصی زایمان رفتم. بعد تزم را ارائه دادم و دفاع کردم.

ثبت شده در سایت کلام صنعت
© Copyright 2025 https://kalamesanat.ir . All Rights Reserved چاپ این خبر