پایگاه خبری کلام صنعت، کارنامه یکی از این مدیران ــ رامین حاتمی ــ نشان میدهد او در همه دولتها جایگاهی برای خود یافته است. از احمدینژاد تا روحانی، از رئیسی تا پزشکیان، همواره بر کرسیهای مدیریتی تکیه زده؛ گویی «مردی برای تمام فصول» است.
– ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۱: مدیر عملیات شرکت نفت و گاز مارون، در کنار دوست نزدیکش حمید بورد (مدیرعامل وقت).
– ۱۳۹۱ تا ۱۳۹۳: با ارتقای بورد به مدیرعاملی مناطق نفتخیز جنوب، حاتمی نیز به سمت مدیر تولید همان شرکت رسید.
– ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۵: بهدلیل اختلاف با بیژن عالیپور (مدیرعامل جدید مناطق نفتخیز جنوب)، به شرکت نفت و گاز اروندان کوچ کرد و مدیر عملیات و تولید شد.
– ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۶: بدون هماهنگی با مدیرعامل اروندان، به مناطق نفتخیز جنوب بازگشت و مدیر مهندسی و ساختمان شد؛ اقدامی که حتی همکارانش آن را «خنجر از پشت» توصیف کردند.
صعود به قله با حمایت همشهریها
با ورود فرخ علیخانی، همشهری مسجدسلیمانی او، مسیر ارتقا هموارتر شد. حاتمی بین سالهای ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۱ مدیرعامل شرکت مناطق نفت مرکزی بود و در این مدت فرصت طلایی برای شبکهسازی و تثبیت جایگاه خود یافت؛ حمایتی که با پشتیبانی برخی نمایندگان مجلس نیز تقویت شد.
از پتروایران تا هیئتمدیره شرکت ملی نفت
پس از خروج از نفت مرکزی، با فشارها و لابیها، به ریاست هیئتمدیره پتروایران رسید؛ جایی که حتی گفته میشود برخی اقوام نزدیک خود ــ با وجود شایعاتی درباره سلامت جسمی و رفتاری ــ را بهکار گرفت.
در ادامه، با تغییر دولت، نایبرئیسی هیئتمدیره شرکت ملی نفت ایران نصیبش شد؛ آن هم با حمایت دوباره از سوی حمید بورد.
دلالی پنهان و لندکروزسواری
اما حاشیهها به اینجا ختم نمیشود. در حلقه نزدیکان حاتمی فردی به نام پ.ق حضور دارد که در صنعت نفت به «کارچاقکن و دلال» شهرت دارد. حضور پررنگ او در اتاق مدیرعامل شرکت ملی نفت پرسشهای جدی درباره مناسبات پشت پرده ایجاد کرده است.
تازهترین گزارشها نیز حکایت دارد که در جریان سفر وزیر نفت و رئیسجمهور به جنوب، حاتمی پس از پایان برنامهها با خودروی لندکروز متعلق به پسر یکی از پیمانکاران نفتی محل را ترک کرده؛ فردی که بعدتر توسط حاتمی به سمت مدیر خدمات شرکت ملی حفاری منصوب شد. جالب آنکه پیشتر هم تلاش شد همین فرد (ر.ش) به مدیرعاملی شرکت ملی حفاری ایران و پوسکو برسد.
در شرایطی که کشور نیازمند سرمایهگذاری و توسعه صنعت نفت است، چنین مهرهچینیها و زدوبندهایی نشان میدهد بخشی از انرژی مدیریتی به جای خدمت به صنعت، صرف تأمین منافع شخصی و گروهی میشود.
به نظر میرسد وقت آن رسیده وزیر نفت با دقت بیشتری پشت پرده فعالیتهای این مدیران را رصد کند تا تجربههایی مشابه «پرونده چای دبش» اینبار در وزارت نفت تکرار نشود.